ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی



گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب


گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار

خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب


خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب


ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست

خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب


می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت

همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب


بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت

گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب


گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو

در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب


گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند

دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب


دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید / آستین همت رو بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب / سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود / به سرش هوای حوٌا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد / نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود / به سرش هوای حوا زد و رفت


دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت

زنده ها خیلی براش کهنه بودن / خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش میخواست ولی / آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت / خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب / سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود / به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد / نامهء فرداها رو تا زد و رفت

پ.ن : عاشق این اهنگم

ناصر عبداللهی

دیدی هی میری نمیشه ، خسته میشی ، دیدی؟ ♫

میگی این دفعه آخره میگیره ، نمیشه ♫

کُنج میشینی ، پر بسته میشی ♫

دیدی؟ ترحم میکنن غصه نخور پسر ♫

میریزی بهم ، مثِ شیر توو قفس پَر بس ته میشی ♫

دیدی؟ اصلاً حرفاتو نمیفهمن لا نعره هات میری خفه میشی ♫

دیدی؟ میری قدم بزنی حرف نشنوی ♫

میگی کجا برم؟ 


گل گلدونه من شکسته در باد تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شب بو دیگه شب بو نمیده
کی گل شب بو رو از شاخه چیده
گوشه ی آسمون پر رنگین کمون

من مثل تاریکی تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگذره
من میرم گمش میشم تو جنگل خواب
گل گلدون من ماه ایوون من

از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب
آسمون ابری میشه اما گل خورشید

رو شاخه های بید دلش مگییره
دره مهتابی میشه اما گل مهتاب
از برکه های آب بالا نمیره
تو که دست ت میدی به ستاره جون میدی

میشکفه گل از گل باغ وقتی چشمات هم میاد
دو ستاره کم میاد میسوزه شقایق از داغ
گل گلدون من ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب

گل هر آرزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها